افلاطون در رساله جمهوری می گوید : نغمات موسیقی توانایی این را دارند که جوانان را به سمت بدی یا خوبی سوق دهند.
به همین دلیل است که خواستار ممنوعیت آهنگهایی است که تهییج کننده هوسها، عواطف و شهوات است.
او اعتقاد دارد، وزن معتدل، رفتار معتدل و وزن آشفته، رفتاری آشفته را بهدنبال میآورد. از همین روست که وی آهنگهای حزنانگیز را رد میکند و آهنگهایی را که منعکسکننده مبارزه و سختکوشی است، تأیید مینماید.
در واقع مهمترین اجزای تربیت در مکتب فکری او، پرورش روح انسان به یاری شعر و موسیقی است؛ زیرا بر این باور است که وزن و آهنگ آسانتر و سریعتر از هر چیزی در اعماق روح انسان نفوذ میکند و بنابراین قصد دارد تا با تثبیت روحیه متزلزل و دمدمی نسل جوان، در بستر مستحکم آراء و اندیشهها، آنان را به نظم عادت دهد.
از طرف دیگر، از آن جایی که کودکان هنوز به سن خردورزی نرسیدهاند، قادر به درک مستقیم و بیواسطه ذات اشیاء نیستند، اما با عادت دادن روح به اعتدال موسیقایی، نوعی شناخت مقدماتی از ذوات عینی و ازلی به آنها میدهدکه ایشان را در برابر بیثباتیهای ذهنیشان ایمن میکند.
چنین نگاهی با شدت بیشتر در آثار ارسوط دیده میشود. او موسیقی را مرتبط با حقیقت و در راستای تقلید از طبیعت، امری مهم در تربیت به حساب می آورد و ضرب آهنگ هایی که ماهیت اخلاقی و منظم و قوی دارند را ستایش می کند و برای قشر فرهیخته جامعه مناسب می داند.
اینها نظراتی است که حدود 4 قرن قبل از میلاد مسیح (ع) ارائه شده و در قرون بعدی مسیری به سمت تکامل و تبیین بیشتر علی الخصوص در آثار اندیشمندان مسلمان را طی کرده اند و ما امروزه علی رغم پیشرفت علوم تربیتی و روانشناسی
بدون لحاظ کردن این حداقل ها همگی در دام گوش سپردن به موسیقی های آشفته و تهییج کننده، دچار رکود و رخوتی عمومی شده ایم.
هنوز نغمه های قدرت آفرین سرود های انقلابی فارغ از تفکر چپ یا لیبرال یا اسلامیِ محاذی آن، شنونده را به ذوق و قدرت می رساند و این در حالیست که روزگار کنونی ما پر شده از آهنگ هایی که از غم و خیانت و سستی و آشفتگی حکایت دارد و ما صرفا به ممیزی غناآفرین بودن و سیاسی خواندن گرفتاریم...
خداوند خود ما را به راه درست رهنمون شود...
---------------
با نگاه به کتاب جمهوری و کتاب موسیقی کبیر و مجله جهان و موسیقی